qabiliyyəti baxımından fars və ərəb müqayisə

Müəllif : Doctor Mahmud hesab

در تاريخ جهان، هر دوره‌اي ويژگي‌هايي داشته است. Tarixin əvvəlində insanlar tayfa həyatı yaşayıb və bu dövr əfsanələr dövrü olub. Kənd təsərrüfatı yarandıqdan sonra kənddə məskunlaşma və şəhərləşmə dövrü başlamışdır. Sonra fəthlər və Əhəmənilər və İskəndər krallıqları və Roma İmperiyası kimi böyük səltənətlərin formalaşması dövrü oldu.. پس از آن، دوره هجوم اقوام بربري بدين کشورها و فروريختن تمدن آن‌ها بوده است. سپس دوره رستاخيز تمدن است که به نام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف داراي وسايل کار و پيکار يکسان بودند. مي‌گويند که وسايل جنگي سربازان رومي و بربرهاي ژرمني با هم فرقي نداشته و تفاوت تنها در انضباط و نظم و وظيفه‌شناسي لژيون‌هاي رومي بوده که ضامن پيروزي آن‌ها بوده است. همچنين وسايل جنگي مهاجمين مغول و ملل متمدن چندان فرقي با هم نداشته است.

از دوران رنسانس به اين طرف، ملل غربي کم‌کم به پيش‌رفت‌هاي صنعتي و ساختن ابزار نوين نايل آمدند و پس از گذشت يکي دو قرن، ابزار کار آن‌ها به اندازه‌اي کامل شد که ملل ديگر را ياراي ايستادگي در برابر حمله آن‌ها نبود. هم‌زمان با اين پيش‌رفت صنعتي، تحول بزرگي در فرهنگ و زبان ملل غرب پيدا شد؛ زيرا براي بيان معلومات تازه، ناگزير به داشتن واژه‌هاي نويني بودند و کم‌کم زبان‌هاي اروپايي داراي نيروي بزرگي براي بيان مطالب مختلف گرديدند.
Seri bu post oxumaq »

Rumi – Rumi və Pan-Türklər

نشانی مقاله ی اصلی

Syed Haider Trkystha pan bir bayat adlı ,ادعایی در رابطه با غیرایرانی بودن و ترکی-بودن مولانا کرده است که پاسخش را در اینجا میدهیم. البته منظور ما از ایرانی بودم همان قوم ایرانی هست (یعنی دارنده‌ی یکی از گویشها و زبانهای ایرانی مانند سغدی و دری (Fars) و خوارزمی و پشتو و کردی و لری و غیره). پان ترکیستهایی دیگری نیز در دوران اخیر ادعاهایی در رابطه با مولانا کرده-اند. بنابراین این مقاله را نوشتم تا پاسخی باشد برای پان ترکیستها. Yazıda, kompakt fars yaxınlarda İngilis dili ətraflı məqalə yazıb:

Sufi Mystics Şəms Təbrizi və Cəlal əl-Din Ruminin fars mədəni irsə və Background haqqında Study

http://sites.google.com / site / persianpoetrumi / a-təhsil-on-the-fars-şair / PersianPoetRumi.pdf?attredirects = 0&d = 1

http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/PersianPoetRumi.pdf

http://www.archive.org/download/AStudyAboutThePersianCulturalLegacyAndBackgroundOfTheSufiMystics/PersianPoetRumi.

Və E - D - M - L

http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/PersianPoetRumi.htm

Bu kağız Farsi:

Ruminin fars və ərəb təxminən doxsan səkkiz doxsan doqquz faiz, qalan ən. Ruminin poeziya Yunan edir (Ruminin az bir faizi türk / Yunan şeiri tez-tez macaronic (Fars və yunan / Türkiyə bir az bir az) Verilir. Amma bu demək deyil ki, yunan belə ayələr(Roman)/Türk. Onun Rumi oğlu(Roman = Yunan) Ki, türk və fars və ərəb və Roma inhibe yaxşı deyil etiraf. Rumi də Aflaki virtues, böyük istehza Oğuz Türkləri, onlar yad bir adam kimi təqdim olunmuşdur.. Onun mərkəzi Mazar Farsi, Dari söz və xatırladaraq İbn Nadim ki, daha Bəlx daha son araşdırmaya görə Tacikistanda Vaxş Mövlananın mənşəyi,. مولانا از شاهنامه بهره بسیار برده است و نامهای رستم و اسفندیار و بسیاری از بزرگان دیگر شاهنامه در شعرهایش دیده میشود. شمس تبریزی هم ترک نبود. ایشان مذهب شافعی داشتند و در زمان شمس تبریزی ، زبان تبریز ترکی نبود. برای نمونه بنگرید به کتاب سفینه ی تبریزی که نمونه هایی از زبان تبریز را در خورد آورده است زیر عنوان “زبان تبریز” و این کتاب در دوران ایلخانیان پس از شمس تبریزی تالیف شده است.
Seri bu post oxumaq »

"Qeyri-qanuni İran və Azərbaycan" Müəllif

"İranın və Azərbaycanın qeyri-qanuni," İran və Azərbaycan tarixi və mədəniyyəti üzrə tədqiqat və türkçülük ideyasının mənşəyi. Pantürkizm öz danışanlarının istəklərini əks etdirir. Gerçək dünyada deyil, ağıl aləmində mümkün olan “insanların öz mənfəəti üçün ziyanı” siyasətinə əməl etməklə, ancaq gücə əsaslanaraq reallaşa biləcək ideya.. Bu kitabda İranın və Azərbaycanın bir hissəsinin tarixi, dili və qədim mədəniyyəti ilə əvvəldən məşğul olduqdan sonra ən son tarixi-mədəni araşdırmalardan və ən etibarlı dünya ensiklopediyalarından istifadə etməyə cəhd edilmişdir. indiyə qədər -, düşüncələr və nəzəriyyələr.Pantürkizm nəzərdən keçirilməli və nəzərdən keçirilməlidir.
Seri bu post oxumaq »

Azərbaycan Tarixi xəritələr

پیشتر ادعایی مبنی بر وجود یک کشور و ملت آذربایجان متحد ترک توسط جمهوری آذربایجان مطرح شد و دامنه ی این جعل روز به روز توسط گروههای پان ترکیست فراتر می رود.

Türk Milləti iddiası uyğun olaraq, شامل دو بخش جمهوری آذربایجان فعلی و آذربایجان حقیقی ایران بوده است که پس از قرار داد ترکمانچای توسط ایران و روسیه به دو بخش تجزیه شدند و مطابق با این نظر ,کشور کنونی آذربایجان و آذربایجان ایران دو بخش از یک کشور تاریخی هستند که توسط ایرانیان اشغال شده بودند و لازم است قسمتهای آن باردیگر به یکدیگر ملحق شوند .

در ادامه ی این مطلب مجموعه ای از نقشه های تاریخی برای رد این ادعا و دانستن حدود و نامهای تاریخی آذربایجان به صورت فایل متنی نمایش داده می شود .پس از دریافت فایل برای دیدن جزییان بیشتر از امکان بزرگنمایی بهره گیرید

تدوین از Zrgshnsp

تصاویر از این نشانی برداشته شده است همینطور در انتهای این مطلب سه نقشه ی مربوط به قرن نوزدهم موجود است .
دانلود فایل متنی نقشه های تاریخی و آذربایجان

“Qiyas Elghatin" Nəvainin bilik bazası yoxdur

“Alghatin analogiyası” Nəvainin bilik bazası yoxdur.

Pantürkistlərdən biri kitab istəyirdi “Alghatin analogiyası” O, yeni bir dil yetişdirdi və türk dilinin fars dilindən üstün olduğunu iddia etdi! Bu kitabın ingiliscə tərcüməsinə nəzər saldıq (Çünki Joğtay türkcəsi ölü bir dildir və bu türkcə dilli (و نه لهجه​های) ترکی استانبولی و ترکی آذربایجان فرق زیادی دارد).

در این راستا از وبلاگ شهربراز میخوانیم:

نزدیک ۵۱۰ سال پیش (۸۷۸ خ/ ۱۴۹۹ م / ۹۰۵ ق) Əmir Nizaməddin Əlişir Nəvai Heravi (که در پارسی «فانی» و در ترکی «نوایی» تخلص می‌کرد)، شاعر و سخندان و وزیر معروف ترک‌تبار اهل هرات (درگذشته به سال ۹۰۷ ق/ ۸۷۹ / ۱۵۰۱ م)، در سال‌های پایانی عمر خود کتابی نوشت به زبان ترکی چَغَتایی به نام «محاکمة اللُغتَین» به معنای «داوری میان دو زبان» که در آن کوشید ثابت کند زبان ترکی بر زبان پارسی برتری دارد. متاسفانه به نظر می‌رسد برترپنداران ترک و همه‌ترک‌انگاران (pan-Turkist) در این ۵۰۰ سال هیچ پیشرفتی نکرده‌اند و هنوز همان استدلال‌های نوایی را برای برتری ترکی بر پارسی تکرار می‌کنند.

نسخه‌ای انگلیسی از این کتاب به دستم رسید به تلاش «رابرت دِوِرو» (Robert Devereux) چاپ لیدن (Leyden) در کشور هلند به سال ۱۹۶۶ م/۱۳۴۵ خ. مقدمه‌ی دورو دارای نکته‌های جالبی است که بخشی از آن را به پارسی برمی‌گردانم:

هر زبان‌شناس امروزی که مقاله‌ی نوایی را بخواند نتیجه می‌گیرد که نوایی برهان ضعیفی ارائه کرده است زیرا استدلال اصلی وی آن است که در زبان ترکی واژه‌هایی هست که معادل دقیق پارسی ندارند و بنابراین پارسی زبانان باید از همان واژه‌های ترکی استفاده کنند. این عصای نی‌ین برای تکیه کردن سست و ضعیف است زیرا در حقیقت تنها زبان‌های کمیاب هستند که وام‌واژه ندارند. به هر حال، زیبایی زبان و برتری آن به عنوان رسانه‌ی ادبی کمتر به اندازه‌ی دامنه‌ی واژگان و پاکی و خالصی واژه‌ها و ریشه‌شناسی آنها بستگی دارد. بلکه بیشتر به خوش‌نوایی، توانایی بیان و چکش‌خواری [=انعطاف] واژه‌هاست. [تاکید از شهربراز] افزون بر این، حتا اگر بخواهیم نظر نوایی را نظر معتبری بپذیریم، وی خودش با به کار بردن، بی‌شک ناآگاهانه‌ی، واژه‌های فراوان غیرترکی برای ریشخند کردن زبان پارسی و نیاز پارسی‌زبانان به وام‌گیری واژه‌های ترکی، برهان و ادعای خویش را زیر سؤال می‌برد و نابود می‌کند. نویسنده از واژه‌های به کار رفته در متن نوایی شمارشی نکرده است اما تخمین محافظه‌کارانه‌اش این است که دست کم نیمی (۵۰٪) از واژه‌هایی که نوایی [برای نگارش کتابش] به کار برده در اصل یا عربی اند یا پارسی.
Seri bu post oxumaq »

“Alghatin analogiyası” Nəvainin bilik bazası yoxdur

“Alghatin analogiyası” Nəvainin bilik bazası yoxdur.

Pantürkistlərdən biri kitab istəyirdi “Alghatin analogiyası” O, yeni bir dil yetişdirdi və türk dilinin fars dilindən üstün olduğunu iddia etdi! Bu kitabın ingiliscə tərcüməsinə nəzər saldıq (Çünki Joğtay türkcəsi ölü bir dildir və bu türkcə dilli (و نه لهجه​های) ترکی استانبولی و ترکی آذربایجان فرق زیادی دارد).

در این راستا از وبلاگ شهربراز میخوانیم:

نزدیک ۵۱۰ سال پیش (۸۷۸ خ/ ۱۴۹۹ م / ۹۰۵ ق) Əmir Nizaməddin Əlişir Nəvai Heravi (که در پارسی «فانی» و در ترکی «نوایی» تخلص می‌کرد)، شاعر و سخندان و وزیر معروف ترک‌تبار اهل هرات (درگذشته به سال ۹۰۷ ق/ ۸۷۹ / ۱۵۰۱ م)، در سال‌های پایانی عمر خود کتابی نوشت به زبان ترکی چَغَتایی به نام «محاکمة اللُغتَین» به معنای «داوری میان دو زبان» که در آن کوشید ثابت کند زبان ترکی بر زبان پارسی برتری دارد. متاسفانه به نظر می‌رسد برترپنداران ترک و همه‌ترک‌انگاران (pan-Turkist) در این ۵۰۰ سال هیچ پیشرفتی نکرده‌اند و هنوز همان استدلال‌های نوایی را برای برتری ترکی بر پارسی تکرار می‌کنند.

نسخه‌ای انگلیسی از این کتاب به دستم رسید به تلاش «رابرت دِوِرو» (Robert Devereux) چاپ لیدن (Leyden) در کشور هلند به سال ۱۹۶۶ م/۱۳۴۵ خ. مقدمه‌ی دورو دارای نکته‌های جالبی است که بخشی از آن را به پارسی برمی‌گردانم:

هر زبان‌شناس امروزی که مقاله‌ی نوایی را بخواند نتیجه می‌گیرد که نوایی برهان ضعیفی ارائه کرده است زیرا استدلال اصلی وی آن است که در زبان ترکی واژه‌هایی هست که معادل دقیق پارسی ندارند و بنابراین پارسی زبانان باید از همان واژه‌های ترکی استفاده کنند. این عصای نی‌ین برای تکیه کردن سست و ضعیف است زیرا در حقیقت تنها زبان‌های کمیاب هستند که وام‌واژه ندارند. به هر حال، زیبایی زبان و برتری آن به عنوان رسانه‌ی ادبی کمتر به اندازه‌ی دامنه‌ی واژگان و پاکی و خالصی واژه‌ها و ریشه‌شناسی آنها بستگی دارد. بلکه بیشتر به خوش‌نوایی، توانایی بیان و چکش‌خواری [=انعطاف] واژه‌هاست. [تاکید از شهربراز] افزون بر این، حتا اگر بخواهیم نظر نوایی را نظر معتبری بپذیریم، وی خودش با به کار بردن، بی‌شک ناآگاهانه‌ی، واژه‌های فراوان غیرترکی برای ریشخند کردن زبان پارسی و نیاز پارسی‌زبانان به وام‌گیری واژه‌های ترکی، برهان و ادعای خویش را زیر سؤال می‌برد و نابود می‌کند. نویسنده از واژه‌های به کار رفته در متن نوایی شمارشی نکرده است اما تخمین محافظه‌کارانه‌اش این است که دست کم نیمی (۵۰٪) از واژه‌هایی که نوایی [برای نگارش کتابش] به کار برده در اصل یا عربی اند یا پارسی.
Seri bu post oxumaq »

پان ترکیسم و ایران

Birinci Dünya müharibəsi zamanı Osmanlı Türkiyədə hərəkətlərin Nasyvnalyty daşqın set təşkilatçılığı yeni prezidenti ortaya çıxması sonrakı illərdə imperiyanın dağılması ilə üst-üstə ,ایران را که خود در تلاش تبدیل به یک دولت -ملت جدید تحولات مشابهی را تجربه می کرد در معرض یک توان آزمایی جدی قرار داد .چرا که این فعل و انفعال ناسیونالیستی که می توان تحت عنوان کلی «پان ترکیسم»از آن یاد کد بخشی از چیستی خود را در نفی هویت تاریخی ایران و بویژه زیر سوال بردن هویت ملی ترک زبانهای ایرانی جستجو می کرد

واکنش ایرانیان و بویژه ایرانیان آذربایجانی در قبال این پدیده که خود در شکل گیری ناسیونالیسم ایران معاصر تاثیری دیرپا برجای نهاد از جمله دیگر مضامینی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است

Pan-türkçülük və İran silah Trkgrayy Kaveh Bayat formalaşması prosesinin araşdırır və vətən əqdlərin iki hissədən ibarətdir səbəbləri. : بخش نخست مقدمه ای است بر چگونگی پیدایش «همه ترک انگاری» همراه با تحلیلهای شخصی نویسنده از نحوه ی شکل گیری این حرکت و دلایل برآمدن آن و بخش دوم مجموعه ضمایم و مستنداتی است که از منابع گوناگون جمع آوری شده و به خوبی سیر تحول این جریان را نشان می دهد

این اثر صرفا با توجه به شرایط خطیر کنونی میهنمان و لزوم شناخت هرچه بیشتر جریانات جدایی خواه و تجزیه طلب و با این امید که اسناد ارایه شده بتوانند درک بهتری را نسبت به ریشه های جریانات پانترکیست کنونی ممکن سازند ,تهیه شد

محتویات این کتاب به طور کامل از روی نسخه ی اصلی برداشته شده و اگر در بخشهایی توالی صفحات به چشم نمی خورد صرفا میان صفحات نانوشته ای است که در اینجا نیامده است

همچنین هم میهنان در نظر داشته باشید که ارایه این کتاب (ودیگر کتابهای بخش کتابخانه) به معنای پذیرش همه ی آرای نویسنده (در این مورد مشخصا مقوله ی ناسیونالیسم ایرانی) نیست و تکیه بیشتر بر روی اسناد ارایه شده توسط ایشان است.

دریافت فایل به حجم پانزده مگابایت:

لینک نخست__ لینک دوم__ لینک اس اس ال

Pantrkysm, Strategiya və sünnət təhlili

Müəllif : دکتر حمید احمدی

نشانی مقاله ی اصلی

در همین ارتباط : Sənədlər və sorğuların WikiLeaks açıqlanması "Dagan" Mossad şefi ethnocentric dəstək,بلوچ و آذری جیروسلم پست , گاردین

در مورد وظايف و برنامه‌هاي پان‌تركيست‌ها در دوران جديد پس از جنگ سرد و استقلال كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، بحث‌هاي زيادي در محافل پان‌تركيستي در داخل تركيه، در جمهوري آذربايجان و خارج از اين مناطق صورت گرفته است. اما هيچ‌كدام از اين بحث‌ها به اندازه پيشنهادات صبري بدرالدين براي پان‌تركيست‌ها جذابيت نداشته است. مي‌توان پس از ضياءگوك آلپ، بدرالدين را مهم‌ترين ايدئولوگ جريان پان‌تركيستي دانست. او در يكي از مقالات بسيار مهم خود كه در برگيرنده استراتژي پان‌تركيست‌ها براي دستيابي به وحدت تركيه، قفقاز، مناطقي از ايران، افغانستان و كليه جمهوري‌هاي آسياي ميانه و بخش‌هاي شرقي چين است، ضمن نگاهي به گذشته پان‌تركيسم، مي‌گويد كه تا سال 1991 (فروپاشي شوروي)، پان‌تركيسم تنها به عنوان يك ايدئولوژي وجود داشت اما پس از آن، اقدام‌هاي عملي براي آغاز مرحله نهادي جنبش پان‌تركيسم آغاز شد. تشكيل «مجمع خلق‌هاي ترك» (TPA ) با شركت‌ كشورهاي ترك زبان تركيه، قفقاز، كشورهاي آسياي ميانه و گروه‌هاي ترك‌ زبان ساير كشورها، نخستين گام در اين جهت بود. اين مجمع جلساتي را هر سال در پايتخت‌هاي كشورهاي مذكور تشكيل داد، در آن مسايل جهان ترك به بحث گذاشته مي‌شود. خلاصه استراتژي آينده‌ي پان‌تركيسم، آن‌گونه كه توسط بدرالدين مطرح شده است، به شرح زير است:

Seri bu post oxumaq »

Professor Evan Siegel Kasravi translation "Türk, ildə" Kitab təhrif

Tam məqalə Ünvan

Müəllif : Doktor Əli Dvstzadh

Anti Əhməd Kasravi bir forum bir Pantrkystha dəqiq və təhrif var olan bir məqalə dərc. Məqalə Pantrkysty və təhrif olunmuş versiyası biz Amerika alimi düzgün tərcümə ilə qatıldı.

Amerika alimi professor Evan Siegel məqalə (Amerika Hörmətli Universitetinin Riyaziyyat professoru Khavrmyanhshnas) Tərcümə edib.

Burada məqalənin ingilis tərcümə:

www.oocities.com / evan_j_siegel / İran Türk / IranTurk.html

Rüblük Azərbaycanda nəşr bir kağız:

Bu yazı ilk nəşr edilmişdir Azərbaycan Araşdırmalar jurnalı (uçuş. 1, yox. 2, 1998).

İndi Amerika alimi Brydgyhay bir imtahan tərcümə etmək və Thryfgranh tərcümə:

Tərcümə Thryfgr edir:

در میان روستاهائی كه عادتاً فارسی صحبت میكنند، اكثر شهرها مانند تهران، شیراز، قزوین و همدان با روستاها یا ایلات تركی زبان احاطه شده اند

Ancaq İngilis dili translation, o:

sakinləri fars danışmaq olan kəndləri, bir nəfər türk danışmaq olan kəndlərin görür, və çox fars şəhərlər, kimi Tehran və ya Şiraz və Qəzvin və ya Həmədan, Türk kəndləri və ya tayfaların hər tərəfdən əhatə edir

Bu təhrif və aydın göstərir. Trjmhgr Pantrkyst Kasravi Qəzvin və Həmədanın şəhər Parsyzban deyilir ki, qeyd etmək istədim. Bunun üçün “Parsyzban” Bu əmlak şəhər çıxarılır və bu tamah tərcüməçi ilk bariz nümunəsidir edilmişdir Pantrkyst edir.

Məqalədə Pantrkysty, Azərbaycan türk dili pessimist insanlar olmuşdur. Kasravi deyir baxmayaraq:

İranlılar üçün, Türk və monqol qayda dövründə onların ölkə nüfuz və yayılmışdır və qılınc-point xalq olmaq hansı bir xarici dil Türk iddia danışan hətta.

Bu Kasravi deyir:

Seri bu post oxumaq »

در پیرامون ترک بودن سکاها و رستم !

به گواه اسناد تاريخي،در قرن هفتم و هشتم پس از ميلاد تا قرن دوم بعد از ميلاد،تركان التايي جز در شمال چين و در صحاري گُبي در هيچ كجاي ديگري وجود نداشتند.در اين دوران تنها سكاهاي اريايي از سرزمينهاي روسيه به خاك ماد و اشور و حتي بخشهاي غربي اسيا تا سواحل مديترانه هجوم مي اوردند و مادها با انها مي جنگيدند.بعدها نيز كوروش و داريوش به دفعات با انها جنگيدند.

وانگها تنها در قرن دوم بعد از ميلاد بود كه تركان از صحراهاي شمال چين به اسياي ميانه هجوم اوردند و جنگهاي حماسي شاهنامه ملهم از دفاع ايرانيان دوران اشكاني در برابر يورش تركان به مرزهاي انسوي جيحون است.رستم كه خود از نژاد سكاها و ساكن سكستان و يا سيستان است در اين جنگها دلاوريها از خود نشان مي دهد.فردوسي در شاهنامه اين همه را به نظم در اورده است.

______________________________________________________

نشانی اصلی مقاله

صفحه ی مربوط به سکاها در آذرگشنسپ

از بلاگ فردا: مرگ کورش و ملکه تومروس ملکه ی قلابی پان ترک ها

دوست گرامي‌مان آقاي «……» ضمن پيام خود، مقاله‌اي را معرفي كرده‌اند كه در آن، «رستم» پهلوان حماسي ايران، «ترك» دانسته شده است نويسنده‌ي اين مطلب مضحككه از پان‌تركيست‌هاي نام‌دار است[Hüseyn vahid aysberq Allah] و به دروغ خود را «دكتر» ناميده استاز آن رو كه قوم ترك (به مفهوم شاخه‌اي از نژاد زرد؛ و نه ايرانيان آذري) فاقد هر گونه شخصيت و شهره‌ي علمي و هنري و فرهنگي است،‌ بسيار كوشيده است كه مفاخر و شخصيت‌هاي نام‌دار ايراني و غيرايراني را ترك‌تبار جلوه دهد و نام و افتخار آنان را به سود نژاد زرد و قوم ترك مصادره نمايد؛ افرادي مانند نظامي گنجوي، ابوريحان بيروني، بابك خرم‌دين، و اينك: رستم دستان! نويسنده‌ي پان‌تركيست اين مقاله‌ي مضحك، نخست از طريق «نسب شناسي» (!) براي رستم، خانداني ترك مي‌سازد و نياي‌اش را فردي به نام «تورك» معرفي مي‌كند و سپس، گويي كه از نزديك با رستم دوستي و مراوده داشته است، مي‌نويسد: «رستم‌ به خوبي‌ مسلط‌ به‌زبان‌ تركي‌بود و چون‌ زبان‌ مادري‌اش‌ بود آن را با سلاست‌ كامل‌ حرف‌ مي‌ زد»!!! اما نمي‌دانم كه چگونه مي‌توان براي فردي اسطوره‌اي چون رستم كه ماهيتي تاريخي ندارد، نسب‌نامه درست كرد و آدرس آباء و اجدادش را به دست آورد و حتا از سلاست زبان‌اش سخن گفت؟!! آخر، ساده‌لوحي و خودفريبي تا چه حد؟ … نويسنده‌ي مذكور، در ادامه‌ي همين بحث مي‌نويسد: «در كتاب‌بندهش‌نسب‌ رستم‌ به‌ همين‌تورك‌مي‌رسد». اما اين ادعا، دروغ و ياوه‌اي محض است و چنين سخني در كتاب پهلوي «بن‌دهش» وجود ندارد. نژادپرستان پان‌تركيست به سبب انحطاط عميق اخلاقي خود، هيچ گاه از دروغ‌گويي ابايي نداشته‌اند.
نويسنده، سپس مي‌كوشد كه قوم «سكا» راكه ظاهراً اسطوره‌ي رستم متعلق به آنان بوده است«ترك» جلوه دهد. اما براي اثبات اين ادعاي خود، هيچ گونه سند صريح و معتبري را نمي‌تواند ارائه كند و تنها كاري كه از دست‌اش بر‌مي‌آيد، آن است كه نام چند نويسنده‌ي پان‌تركيست تركيه‌اي بي‌سوادتر از خود را رديف كند و بگويد كه چون اين عده، سكاها را ترك دانسته‌اند (كه البته حقيقت اين ادعا نيز مشخص نيست)، پس سكاها قطعاً ترك هستند!! … چنين است استدلال و منطق جماعت پان‌تركيست.
بايد اين نكته را يادآوري كنم كه امروزه در آريايي بودن سكاها جاي هيچ گونه شك و ترديدي نيست و اين حقيقت، از بررسي نام‌ها، زبان بازمانده (ختني-واخی)، اساطير و اديان اين قوم به خوبي بر مي‌آيد.
Seri bu post oxumaq »