איראן או ראסאן
קישור למאמר از شهربراز
במיוחד מאז Sassanian חוסרו אני Anushiravan, אזור Iranshahr המזרח "Khvrasan החוף" פירושו מקום שבו השמש נקראת Khvrasan המזרח או האוריינט. فخرالدین اسعد گرگانی در داستان ویس و رامین چنین میگوید:
زبان پهلوی هر کو شناسد ——— خراسان یعنی آنجا کو «خور آسد»
خراسان را بود معنی خور آیان/کجا از وى خور آید سوى ایران
پس از اسلام نیز این منطقه خراسان نامیده میشد. «کوست خوراسان» منطقهی بزرگی بود که شامل بلخ و گوزگانان و هرات و کوهستان (کُهستان یا قهستان = جنوب استان خراسان امروزی در ایران) و .. میشد. این منطقه هم چنان خراسان نامیده میشد تا این که در زمان ناصرالدین شاه قاجار در گیرودار «بازی بزرگ» میان بریتانیا و روسیه، بریتانیا تصمیم گرفت که از پشتونها (افغانان) حمایت کند و در برابر پیشروی روسیه به سوی هندوستان سد و مانعی بسازد و از این رو استان هرات ایران را اشغال کرد و با تهدید ناصرالدین شاه به حمله از جنوب و خلیج فارس او را مجبور کرد که در ماه مارس ۱۸۵۷ م./ رجب ۱۲۷۳ ق./ فروردین ۱۲۳۶ خ. «عهدنامهی پاریس» را امضاء کند و «کشور افغانستان» را به رسمیت بشناسد.
بریتانیا به خاطر سیاستهای استعماری خود از حکومت اقلیت «پشتون» بر اکثریت «تاجیک» (یعنی ایرانی) תומך ולאחר מכן להחליף את מדיניות השפה הרשמית באפגניסטן המשיכה הרשויות באפגניסטן יותר Pshtvnsazy, "הפאשתוני" הם. برای جدایی «ایرانیان» یا تاجیکان افغانستان نام زبان پارسی در افغانستان «دری» گذاشته شد حال آن که «دری» صفت «زبان پارسی» است. انگار بگوییم Standard English و بعد نام زبانی را بگذاریم Standard!
בתגובה לקבוצת Pshtvnsazy מצב זה גם סבור כי "האפגנים" כשם "הפאשתוני" "אפגניסטן" אמורים לייצג מגוון האתני של המדינה. و یا حتا گروهی خواهان جدایی از بخشهای پشتوننشین هستند. من با مسئلههای سیاسی کاری ندارم چون دانش کافی ندارم و این وبلاگ نیز هدف سیاسی ندارد. اما نامی که گروهی از این شهروندان کشور افغانستان برای کشور خود پیشنهاد میکنند برای یکپارچگی کشور ما ایران زیانبار است. در اینجا به دو مورد اصلی میپردازم:
خراسان:
گروهی پیشنهاد میکنند که نام «افغانستان» باید نام تاریخی «خراسان» باشد. درست است که بیشتر کشور افغانستان امروزی تا پیش از عهدنامهی پاریس ۱۸۵۷ م. بخشی از خراسان تاریخی و بخشی از ایران بوده است اما بخش جنوبی آن یعنی قندهار و … جزو «خراسان» نبوده است.
مشکل مهمتر این نام آن است که در سال ۱۹۱۷ م. ממשלת רוסיה סובייטית למטרות פוליטיות והתמוטטות של איראן וCAD הקווקז שנפרדו לאחרונה מאיראן "אזרבייג'אן" הייתה להפוך האגדי "הצפון ודרום אזרבייג'אן," הטענה היא אמיתית באזרבייג'אן. امروزه این نام جعلی و دزدی باعث سردرگمی و دردسر شده است. نامگذاری افغانستان به خراسان همان اشتباه و خطر را برای ایران امروزی و این بار در شرق خواهد داشت.
همان گونه در عهدنامهی پاریس بخشهایی از بلوچستان ایران به «هند» پیوسته شد و بعدها که مسلمانان هند به رهبری محمدعلی جناح کشور «پاکستان» را به وجود آوردند و امروزه گروههای تجزیهطلبی ادعای ساختن کشور «بلوچستان» را با پیوند بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان دارند.
ایران کجاست؟!
اما گروه دیگری هستند که ادعای جالبتری میکنند. اینها میگویند ایران تاریخی در واقع همین افغانستان امروزی است و نام ایران سیاسی امروزی از قدیم «فارس» بوده است و رضاشاه در سال ۱۹۳۵ م./۱۳۱۴ خ. نام «ایران» را «دزدید» و بر «فارس» گذاشت!!! اینها برای این ادعای بیپایهی خود استدلالهای عجیب و غریبی میکنند مانند این که
1.- «ایران در شاهنامه همان افغانستان امروزی است»: בהתבסס על הפרוזה Shahnameh אבו מנסור אפוס והוא מבוסס על עץ Sasanian Khdaynamg ומסמכים אחרים. "איראן" או "עיר איראנית" אותו דבר "Iranshahr" הסאסאנית נהר פרת בסין. حتا در مقدمهی شاهنامهی ابومنصوری جملهی جالبتری هست:
هر کجا آرامگاه مردمان بود به چهار سوی جهان، از کران تا کران، این زمین را ببخشیدند و به هفت بهر کردند و هر بهری را یکی کشور خواندند … זה בין Khnrsbamy השביעי בעולם לקרוא וKhnrsbamy שאנחנו Andrym ומלכים מאז שהוא "Iranshahr" לקרוא … וIranshahr האומיי הולך למצרים ומדינות אחרות ברחבי הטיעון הולך, ושבע מדינות אלה היא אמנות Iranshahr Bzrgvartr.
برخی این را اشاره به آگاهی ایرانیان از مرزهای هخامنشیان میدانند و دقیقتر آن است که این جمله نشان میدهد که متن اصلی در خداینامگ در زمان خسرو دوم اَپَرویژ (پرویز) نوشته شده که به کوشش و توانایی سردارانی چون «سمبات بگراتونی» و «فرّخان شهربراز» و «شاهین وهمنزادگان» و دیگران مرزهای ایران از هر دو گسترده شد و از رود آمو تا رود نیل را در بر گرفت. بنابراین چنین سوءاستفادههای از شاهنامه، گذشته از این که جعل و دروغ است ستم به فردوسی و شاهنامه و نادیده گرفتن میراث تاریخی همهی ایرانیان است نه تنها شهروندان ایران سیاسی امروز.
2.- "השירה של חאפז וסעדים כבר נקראה איראן": ההנחה ששיריו של חאפז וסעדים קראו לאיראן היא לא מה התאריך היום הוא אפגניסטן ואיראן, וזו הסיבה שאיראן היא לא השם של הארץ הזאת? . در شعرهای مولانای بلخی هم نام ایران نیامده است. آیا این دلیل میشود که بلخ جزیی از ایران نبوده است؟ اساسا هدف شاعران ثبت مرزهای جغرافیایی نیست که در شعرهای آنان دنبال مرزهای ایران بگردیم. برای چنین منظوری باید به سراغ کتابهای جغرافیایی رفت.
جریان تغییر نام ایران در زبانهای اروپایی از Persia به Iran در زمان رضا شاه هیچ ربطی به واقعیت تاریخی نام «ایران» ندارد. اینها که زبان مادریشان هم پارسی است برای رسیدن به هدف خود این بار به نوشتههای انگلیسی استناد میکنند که تا زمان رضا شاه نام کشور ما Persia بوده است و از روی عمد یا کمسوادی خودشان در زبان انگلیسی، میگویند Persia یعنی فارس. در پاسخ به این گونه بدخوانیها و بدفهمیها میتوانم به دو مقالهی بلند دکتر جلال خالقی مطلق و دکتر جلال متینی در ایرانشناسی اشاره کنم که نام ایران را در گذشت روزگاران از زمان باستان تا امروز بررسیدهاند. هم چنین در کتابهای جغرافی دوران اسلامی نیز به خوبی موضوع ایران و ایرانشهر و مرزهای آن نشان داده شده است که چند مورد آن را در جستار پیشین معرفی کردم.
سایت «خراسانزمین»
گروهی نیز پایگاهی اینترنتی ساختهاند به نام «خراسانزمین» که در آن هر دو این استدلالها و تحریفهای مانند آن دیده میشود. اگر بیشتر این گونه نویسندگان به تحریف و بدخوانی آثار تاریخی میپردازند موردی در این سایت دیدم که ندانستم از درک و سواد انگلیسی نویسنده شگفتزده و حیران شوم یا در توانایی بدخوانی و سوءاستفادهی او!
در سال ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ. مقالهای به زبان انگلیسی از استاد احسان یارشاطر در شمارهی پانزدهم مجلهی «میراث ایران» (که در امریکا چاپ میشود) منتشر شد دربارهی همان تغییر نام کشور ما در زبانهای اروپایی نامهای نوشت و خواست که این تغییر نام فراموش شود و نام رسمی کشور ما در زبانهای اروپایی همان Persia باشد زیرا این نام در زبانهای اروپایی پیشینهی تاریخی خیلی بلندتری و دیرینهتری دارد. نکتهی مهم دیگر در پیام استاد یارشاطر برخورد با کاربرد واژهی غلط Farsi به جای Persian در زبان ایرانیان مهاجر به غرب بود. عنوان این پیام در زبان انگلیسی چنین بود:
Persia or Iran, Persian or Farsi?
روشن است که این عنوان در زبان انگلیسی معنا دارد و منظور خود واژههای مزبور اند و در ترجمه باید گفت Persia یا Iran و Persian یا Farsi؟ نه این که اینها را ترجمه کنیم. زیرا در آن صورت عنوان بیمعنا خواهد شد یعنی: איראן או פרס, פרסית או פרסית? : «کشور ما را فارس بناميد نه ايران، زبان ما Persian نام دارد نه Farsi» یعنی در بخش نخست از روی غرض Persia را به «فارس» ترجمه کرده اما در بخش دوم Persian و Farsi را به همان صورت نگه داشته است. כל המאמרים מאסטר Yarshater עם אותו המבט ובכל מקום שהמניע של פרס Kzhbynanh לתרגם "מפרץ הפרסי" חזרו לדמיון שלו הוכיחו כי פרופסור איראני בולט כגון Yarshater הארץ, שיחה "פארס"! این مترجم مغرض به این جمله دقت نکرده است:
برعکس، نام «ایران» هیچ یک از خاطرات بالا را در ذهن جهانیان زنده نمیسازد. در زبانهای دیگر، غیر از فارسی، «ایران» یک واژهء میانتهی بوده و نشاندهندهء کشوری است بدون گذشته یا بدون کدام فرهنگ خاص. .. اگر یونان، Egypt (مصر) או בסין תדרוש מאחרים לכאן ואילך את שמות מדינות, הילאס, מצרים או Zhvngv לזכור, מדינות אלה כיבודים רבים שחולטו. נקרא «מצרים» זכרונות באופן מיידי פירמידות, כתב חרטומים, צלחות ושרידים יקרים אחרים והיסטורי Prdrkhshsh תחיה בדעתם, ואילו מחוץ לעולם האסלאמי, ערבית השם "מצרים" אינו זוכר את הערכים.
זה מצביע על כך Yarshater לשלוט בשפות זרות הוא לא המילה איראן בשם של המדינה שלנו היא לא איראן.
انگار یک نفر به سخنرانی رییس جمهور مصر به زبان انگلیسی استناد کند که او خود را رییس جمهور کشور Egypt خوانده است. پس کشور او «مصر» نیست و خودش هم رییس جمهور «مصر» نیست!