ابن سینا و پان ترک ها

Ebu Ali İbni Sina ve onun öğrencisi ve deforme panTürkizm Bahmanyar için cevap

نشانی مقاله Ebu Ali ibn Sina

Pan-Türkizm medeniyetini yeme projesinin en büyük kurbanlarından biri İran'ın önde gelen bilim adamı Ebu Ali İbn Sina'dır.. Pan-Türk tarihçileri bu bilim adamının "Türk asıllı" olduğu yönündeki iddialarını ispatlayacak herhangi bir delil ve belge sunamasalar da diğer taraftan bu büyük bilim adamının İranlı olduğu gerçeği o kadar açıktır ki her zaman böyle olmuştur. araştırmacılar tarafından olduğu gibi kabul edilmiştir.. شادروان دهخدا پاسخ کامل و بسنده در لغتنامه خود به ایرانستیزان داده است که آن را با هم میخوانیم. Ancak okumadan önce Ebu Ali Sina'nın öğrencilerinden Merzban oğlu Bahmanyar adında birinden bahsetmek yerinde olur.. Kafkasya Aran Cumhuriyeti'nde (Azerbaycan Cumhuriyeti'ne özgü) بهمنیار که تبار زردشتی دارد را بدون هیچ مدرک و دلیلی ترک و ترک تبار میپندارند و به دروغ او را ترک معرفی میکنند. در حالیکه در زمان بهمنیار نه آران قفقاز و نه استان آذربایجان ایران ترکزبان بوده است (Azerbaycan halkının İran ve Zerdüşt kökenli olduğunu ve Selçuklu döneminin başlangıcından Safevi döneminin sonuna kadar tek dillerinin yavaş yavaş Türkçeye dönüştüğünü de belirtelim.) و همچنین جد و آباء بهمیار پسر مرزبان همه یک سره زردشتی و ایرانی بودند. همانگونه که یکی از کتابهای بهمنیار که به دائی خود ابومنصور پسر بهرام پسر خورشید پسر یزدیار مجوسی تقدیم نموده، آشکارا تبار این خانواده ایرانی و زردشتی را نمایان میسازد.

درباره بهمنیار و تبار زردشتی(و بنابراین غیراغوز و غیرترک وی) و ایرانی بودن وی مدخل لغتنامه دهخدا بسنده است.

دنباله ی این نوشته را بخوانید »

4 Cevaplamak ابن سینا و پان ترک ها

  • shenkey says:

    İbni Sina, ister Türk ister Arap olsun, Fars değildir.Ayrıca bu bilim adamının bütün eserleri Arapça yazılmıştır..

    • yönetim says:

      Söylediğinizin aksine İbni Sina'nın bütün eserleri Arapça değil, mesela Ala'i'nin ansiklopedisi Farsça..

      عربی نویسی هیچ کس را عرب نمی کند همانطور که نوشتن به زبان انگلیسی کسی را آمریکایی یا انگلیسی نمی کند. در مورد مولوی یا مثلا نظامی هم اگر به زبان آثارشان اشاره می شود به علت ارزش ادبی و موضوعیت خود زبان در نوشته است اما نوشته های پور سینا به هر زبانی که ترجمه شود همان اهمیت علمی را دارد چون اهمیت آن بر خلاف آثار شعرا به واسطه ی ارزش ادبی و زبان آن نیست.

      در پیرامون اصلیت پورسینا هم توضیح کافی در خود مقاله درج شده است.

  • ırani says:

    اصولا باید مسائل را از دید کلی تری بررسی کرد. برای اینکار ابتدا باید تاریخ را خوب دانست و بعد از درون آن به علایق جغرافیایی ، اقتصادی ، امنیتی ، اجتماعی ،سیاسی ، نژادی ، قومی، منطقه ای و نظامی کشورهایی که از دو هزار سال پیش تاریخ تمدن بشر رو ساخته اند بخوبی دقیق شد تا بتوان سیر تحولات کنونی را درک کرد. آنچه که مسلم است اینست که تا قبل از اسلام دغدغه غرب به سردمداری یونان و پس از آن روم استیلای بر جهان تمدن ایران بود. ایران همواره سدی مقاوم در برابر تمدن غرب بر جهان آنروز و رسیدن دست اروپائیها به هند و چین بود. پس از ظهور اسلام و کم رنگ شدن قدرت ایران ، غرب خود را در برابر نیرویی جدید دید که جایگزین نقش ایران شده بود. البته بدلیل اختلاط اسلام با تمدن ایران میتوان گفت که غرب خود را در برابر یک نیرویی یافت که علاوه برمشی دنیوی به یک بینش روحانی نیز مسلح شده بود که آن را از یک تمدن ایرانی صرف متمایز میساخت. به بیان دیگر تمدن ایران با اسلام روئین تن شده بود. بهمین دلیل مشاهده میکنیم که در قرون وسطی تهاجماتی رو به اسم جنگهای صلیبی علیه مسلمانان براه انداختند که در واقع هدف آن عقب راندن مسلمانان از مناطقی بود که تمدن غرب آنها را بطور سنتی از زمان امپراطوری روم از آن خود میدانست. باید یاد آور شد که امپراطوری روم بر کل منطقه مدیترانه مسلط بود و این دریا را از آن خود میدانست و تمام کشمکشش با ایران نیز بیشتربر سر همین مسئله بود. امروز نیز غرب با پیروی از همین بینش و حتی تسلط کامل بر دنیا رقیبی مزاحم بر سر راه خود دارد که آن هم کشورهای اسلامی بطور اعم و ایران بطوراخص میباشد. با علم کردن اسرائیل آنها توانستند بیت المقدس را که گل سر سبد سرزمینهای روم باستان بود را از چنگ مسلمانان خارج کنند و بدینترتیب کاری که در جنگهای صلیبی از آن باز مانده بودند را به انجام برسانند. مرکز مهم دیگری که غرب دنبال آن است و جزء لاینفک روم باستان میداند، استامبول است. برای رسیدن به این هدف غرب نیازمند از میان برداشتن جهان اسلام است. این کار از ظهور امپراطوری عثمانی آغاز شده ولی از فکر تشکیل دولت اسرائیل بطور رسمی و شدید در دستور کار غرب قرار گرفته و بنظر من با ساخته و پرداخته کردن عملیات ۱۱ سپتامبر توسط عوامل خودشان کلید به انجام رسیدن آن به عنوان استراتژی اول آنها زده شد. این مسئله درست پس از فروپاشی شوروی که قسمت اعظم نیروی آنها رو صرف خودش کرده بود ،سرعتی خیره کننده بخود گرفت. نابودی جهان اسلام تنها با تضعیف آن یعنی با پاره پاره کردن کشورهای اسلامی میسر بود. برای این کار غرب با دو روش وارد میدان شد. اول ضعیف کردن کشورهای مقتدر اسلامی با ایجاد انقلاب و بعد با تجزیه آنها با ایجاد روح ناسیونالیسم در میان اقوام آنها. بهمین ترتیب بود که ایرانی که داشت میرفت تا ژاپن را به مبارزه بطلبد را با یک انقلاب از پای در آوردند و آن هم میسر نمیشد مگر با سوق دادن شاه به قانون شکنی و ظلم به ایرانی. پس از آن برای از نفس انداختن ایران و عراق جنگی بزرگ را بین این دو کشور براه انداختند ک نتیجه آن اشغال عراق و بدنام کردن ایران میان همسایگان آن در خارج و استقرار حکومتی قانون شکن و ضد انقلاب و ضد مردمی در داخل که نتیجه آن نفرت مردم از این حکومت و انزجار همسایه ها از آن بود. هدف چنین سیاستی بی دفاع کردن مملکت بدلیل بی تفاوتی مردم آن و گسست میان دولتهای اسلامی منطقه بود.
    بنابراین، با این چشم انداز ایجاد روح ناسیونالیسم با بوجود آوردن پانترکیسم و پان عربیسم توسط عوامل سرسپرده خود غربیها گام به گام در جهت رسیدن به اهداف شوم خود به پیش میروند. نتیجه اینکه با تجزیه کشورهای مقتدر اسلامی آنها را به کشورهای کوچک ضعیف و اقماری تبدیل کرده تا بتوانند براحتی بر سرنوشت آنها مسلط شوند. این کار با جداسازی قسمتی از اندونزی آغازشد و الان سودان نیز در آستانه تجزیه قرار دارد. عراق نیز کشوری است تقریبا تجزیه شده و الان بدنبال این هستند تا با ندانم کاریهای نابخردانه مشتی عقب افتاده در جمهوری اسلامی و تنی چند از باصطلاح روشن فکر خارج نشین با القای حکومت فدرالی در ایران به تجزیه ایران عزیز نیز جامعه عمل بپوشانند. غرب شطرنج بزرگ خود را آغاز کرده وآغاز آن حملات ۱۱ سپتامبر بود. حرکت بعدی آنها اشغال عراق و افغانستان و بعد مصادره حرکت ملل عرب در شمال آفریقا و خاورمیانه. همانطور که شاهدیم در مصر و تونس هنوز عوامل غرب در راس قدرتند و در لیبی با عملیات کاذب عملا در این کشور مستقیما دخالت کرده و به قذافی اجازه میدهند که هر چه بیشتر لیبی و اقتصاد آن و مردمش را نابود کند. در مورد ترکیه نیز با ورود آن به اروپا شدیدا مخالف هستند و بتازگی اجازه جفتک پرانی به اردوغان داده اند تا بدینترتیب با ایجاد خودخواهی کاذب در او وی را به خطا بیاندازند. شاهد هستیم که همین خودخواهی کاذب باعث شده که ترکیه با اسرائیل درگیر و در ناتو ساز مخالف بزند. من مطمئنم که اروپا همان بلایی راکه سر قبرس آورد سر ترکیه نیز خواهد آورد. بدینترتیب که با یک ترفند زیرکانه به بهانه ورود مرحله به مرحله ترکیه به اروپا با ورود تنها منطقه استامبول و قسمت اروپایی ترکیه به اتحادیه اروپا موافقت خواهد کرد که بدینترتیب استامبول را عملا از ترکیه جدا خواهد کرد و بعد با انجام یک رفراندوم این جداسازی را رسمی خواهد نمود. با این کار تضعیف ترکیه کلید خورده و کردستان از آن جدا خواهد شد. ایران را هم با اشاراتی که در بالا آوردم تجزیه و عملا چند کشور مقتدر اسلامی را در قالب خاورمیانه بزرگ از پای در خواهند آورد. در مورد ترکیه نباید فراموش کرد که اوباما بتازگی انگشت روی نسل کشی ارامنه گذاشته است . این یعنی بی مهری شدید به ترکیه. با به میان کشیدن مرگ بن لادن و انگشت اتهام بسوی پاکستان میتوان فهمید که فکر تجزیه پاکستان نیز در دستور کار قرار گرفته. بلوچستان و کشمیر میتوانند براحتی جدا شوند . در این میان هند میتواند عامل خوبی برای نیل به این هدف باشد.
    در پایان، مردم منطقه باید بدانند که آتش پشت در خانه آنهاست و هستی آنها را تهدید میکند. این را نیز بدانند که با تجزیه یک کشور بزرگ هیچ قومی به سروری نمیرسد همانطور که کشورهای حاصل از شوروی و یوگسلاوی نرسیدند. Bugün bu ülkeler Avrupa'nın, Rusya'nın, Amerika'nın lütufsuz uyduları arasında yer almış, onların el oyuncağı olmuşlardır.. این را نیز بدانند که اگر تجزیه کار ساز بود کشورهای اروپایی با این همه اختلاف زبانی و فرهنگی و نژادی و اجتماعی بدور هم جمع نمیشدند.

  • […] شخصیتهایی که یکباره ترک شدند می توان به بابک خرمدین , ابن سینا ,Rumi , Askeri, بیرونی ,زرتشت و حتی رستم !! اشاره کرد و از […]